91/10/19
7:55 ع
چاک هگل وزیر دفاع جدید آمریکا که از دیروز به این سمت منصوب شد، اعلام کرده است که تحریم ها علیه ایران، آمریکا را منزوی کرده است و این که با تشدید تحریم ها مخالف است. نمی خواهم چشم بسته و بدبینانه مسئله را تحلیل کنم اما شرط عقل این است که هیچ سابقه داری را بدون دیدن تغییرات رفتاری با دیده خوش بینی ننگریم و با چاشنی همان نگاهی که از سابقه ی آمریکا چشمه می گیرد بحثی را در خصوص این تغییر شعار در دولت آمریکا تقدیم می کنم:
منروی شدن آمریکا با توجه به این که بسیاری از کشورها همچنان تمایل به دور زدن تحریم ها برای رسیدن به ایران دارند، چیز غریبی نیست و استثنا شدن برخی کشورها از محدودیت های تحریمی خود حاکی از نارضایتی از مشارکت در تحریم هاست، پس اعلام آن اگر چه چیز جدیدی است ولی بدون اعلام و در بوق و کرنا کردن نیز قابل استنتاج بود؛ پس هدف آمریکا از این اقرار تلخ، چشیدن کدام شیرینی است؟ به نظر می رسد که بیش از این که آمریکا به اعلام چنین کشفی محتاج بوده باشند، بحث دیگری در پس این اقرار وجود دارد.
آمریکا و غرب در نزدیک به 6 ماه پیش از انتخابات 88 نیز مذاکرات بدون پیش شرط را پذیرفتند و به ظاهر اعلام کردند قرار است تحریم ها، تهدیدها و فشارها را بکاهند که اگر چه هرگز چنین مذاکراتی به بهانه حمایت از فتنه 88 جدی نشد، ولی با این حربه سعی کردند تا حسن نیت خود را به مردم نشان دهند و اینک نیز حدود 6 ماه مانده به انتخابات 92 و در حالی که تحریم ها، مردم، زندگی و سلامتی شان را نشانه گرفته است، با طرح این مسئله و شاید حتی کاهش تحریم ها، دوباره همان سناریوی تطهیر سیاست های خصمانه و ضدایرانی را در دستور کار قرار داده اند.
در حالی که بسیاری از نهادهای بین المللی مانند یونیسف و فائو و سازمان ملل تحریم های دارویی و تجهیزات پزشکی را محکوم کرده اند، اما آمریکا کشوری نبوده است که هرگز از این بدنامی ها بهراسد، نمونه های بی حیایی آمریکا را در حمایت های قدیمی از اسرائیل و منافقین و تروریسم جهانی دیده ایم، آمریکا معمولاً در شرایط فشار تبلیغاتی و روانی به جای عقب نیشینی و اصلاح رفتارهای متوحشانه، از ابزارهای رسانه ای، تبلیغاتی و سیاسی در جهت کاهش فشارها استفاده می کند.
یادمان نرفته است که تا مقطعی آمریکا و غرب به صورت علنی از فتنه 88 حمایت کردند و از جایی به اذعان خودشان به درخواست فتنه گران، حمایت های علنی را کم کردند تا موجب آشکار شدن دست شان در حوادث و متحد شدن مردم نشود که البته بعداً به خاطر بصیرت مردم و آشکار شدن دم خروسشان چنین اتفاقی نیز افتاد؛ بعد از شکست فتنه سبز، دولت آمریکا مورد بازخواست مجلس شان قرار گرفت و خانم هیلاری کلینتون در آنجا به حجم حمایت ها و علت غیر علنی شدن آنها اقرار کردند و آن گزارش نشان از درک این خصلت ایرانی ها و تلاش در جهت خنثی سازی آن گردیده است.
به نظر حقیر، با مقایسه با رویه آمریکا در فتنه 88، این بار نیز در فاصله ی 6 ماه مانده به انتخابات، شعار کاهش تحریم ها، به هدف تطهیر آمریکا در اذهان ایرانیان مطرح گردیده و فارغ از این که به مرحله ی اجرایی برسد یا نرسد (که همان نیز بسیار بعید است)، تنها یک کارکرد عملیاتی مهم دارد؛ تجربه نشان داده است که ایرانیان در برابر وجود و بروز دشمنان سرسخت به شدت با یکدیگر متحد می شوند و این عامل، در شرایطی که آمریکا روی تفرقه و اختلاف و فتنه افکنی ها حساب باز کرده است، بارها موجب به هم خوردن صحنه بازی شده است و می شود، لذا با هدف در هم شکستن این عامل وحدت بخش، مجبور می شود تا از شدت دشمنی اش (البته فقط در ظاهر) بکاهد.
و اما چه باید کرد؟! مسلماً این دشمنی های چند ده ساله از سوی آمریکا و انگلیس و غرب، این قدر مردم و مسئولان را محتاط کرده است که به صرف طرح یک شعار توخالی، عنان اختیار از کف ندهند، اما باب مذاکره و امتیاز گیری همواره برای هیأت تیز هوش مذاکره کننده ی ایرانی می تواند موجب منفعت و کسب امتیاز باشد و همین حسن تجربه موجب شد که مذاکره کنندگان ایرانی مورد تقدیر و تحسین رهبری قرار گیرند و یقیناً چنین هیأتِ مورد اعتمادی، هیچ فرصتی را برای اثبات حقانیت ایران و کسب امتیاز از دست نخواهد داد، که البته مردم ایران و هیأت مذاکره کننده و تمام مراجع قانونی پیش از هر چیزی مطیع امر رهبری در مسائل کلان کشورند و هیچ کس را به اندازه رهبری مسلط و مطلع و دلسوز نمی دانند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.